77- در حاشیه انتخابات و گروه های فامیلی

ساخت وبلاگ
کلاس چهارم بودم که دلم اسکیت خواست... ازین اسکیت های 4 چرخ.  و وقتی عنوان کردم که دلم میخواد اسکیت سواری یاد بگیرم، تو خونه جنگ جهانی راه افتاد... بابا با داد و فریاد گفت که میخوای مث این دخترای جلف، 77- در حاشیه انتخابات و گروه های فامیلی...ادامه مطلب
ما را در سایت 77- در حاشیه انتخابات و گروه های فامیلی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : boxymoron5 بازدید : 14 تاريخ : شنبه 17 آذر 1397 ساعت: 19:47

نمیدونم دقیقا چه کرمی در ما وبلاگ نویسا (یا حداقل در من) هست که عادت داریم بنویسیم و خوانده بشیم... و در همون ابعاد دوست داریم ناشناس تر بنویسیم... آدرس وبلاگمون رو به طور داوطلبانه به آشناها یا کسانی 77- در حاشیه انتخابات و گروه های فامیلی...ادامه مطلب
ما را در سایت 77- در حاشیه انتخابات و گروه های فامیلی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : boxymoron5 بازدید : 16 تاريخ : شنبه 17 آذر 1397 ساعت: 19:47

مقدمه» وقتی بچه بودیم ( و هنوز هم این رسم برای بچه های الان وجود داره)، زمانی که مثلا میخوردیم زمین، مامان یا بابا یا بزرگترمون میومد واسه اینکه ساکت شیم میگفت :«ای زمین بد! چرا بچه مو اذیت کردی؟» بعد هم مثلا داره زمین رو تنبیه می کنه چند بار با دست میکوبید به زمین که ینی من دارم زمین رو می زنم چون تو بهش خوردی و دردت گرفته. همین اتفاق برای میز و صندلی و م 77- در حاشیه انتخابات و گروه های فامیلی...ادامه مطلب
ما را در سایت 77- در حاشیه انتخابات و گروه های فامیلی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : boxymoron5 بازدید : 23 تاريخ : سه شنبه 4 ارديبهشت 1397 ساعت: 23:25

برلین یک شهر اتو کشیده ست.  از مجارستان که همه با لباس های راحتی (و جتی بدون لباس به خاطر گرمای شدید) تو کوچه و خیابون راه میرفتن وارد کشوری شدیم که مردها حتی به ندرت حتی شلوارک میپوشند. کلاسیک و محترمانه. صاف و اتوکشیده.  هوای برلین عالی بود. نم بارونی که همراه سفرمون شد، هتل آپارتمان دنج و فوق العاده ای که داشتیم و محله ای که توش ساکن بودیم... همه و همه یک 77- در حاشیه انتخابات و گروه های فامیلی...ادامه مطلب
ما را در سایت 77- در حاشیه انتخابات و گروه های فامیلی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : boxymoron5 بازدید : 14 تاريخ : سه شنبه 4 ارديبهشت 1397 ساعت: 23:25

وقتی که باردار شدم و همه مطلع شدن ازین جریان سیل تبریکات و شادمانی ها بود که روانه شد. و اینکه همه گفتن بهترین دورانه بارداری. بهترین حس ها رو داری. اینکه فکر کنی مادر شدی خیلی حس روحانی و قشنگیه و ازین حرفا.  راستش روز به روز که گذشت برام عجیب بود. وقتی فهمیدم سوفیا رو باردارم چند شب اول نمیتونستم بخوابم. خوشحال نبودم. اضطراب داشتم. ازینکه قراره چی پیش بیاد 77- در حاشیه انتخابات و گروه های فامیلی...ادامه مطلب
ما را در سایت 77- در حاشیه انتخابات و گروه های فامیلی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : boxymoron5 بازدید : 8 تاريخ : سه شنبه 4 ارديبهشت 1397 ساعت: 23:25

کار برای یک سال در یک محیط دولتی مثل ارگان خیلی سخت بود... میزان تنبلی و از زیر کار در رفتن بسیار بالا و توقع دریافت خدمات در مقابل انجام دادن حداقل کار در این مراکز آزاردهنده بود. اینکه حقوق دولتی درسته که زیاد نیست اما باز هم قابل توجهه به جیب کارمندایی میره که شاید از 7 ساعت حضور رسمی روزانه در اداره یک یا دو ساعت مفید واقع میشن. برای همین وقتی از محیط 77- در حاشیه انتخابات و گروه های فامیلی...ادامه مطلب
ما را در سایت 77- در حاشیه انتخابات و گروه های فامیلی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : boxymoron5 بازدید : 12 تاريخ : سه شنبه 4 ارديبهشت 1397 ساعت: 23:25

قدیم ترها... وقتی 20 21 سالم بود، و وقتی تلگرام و اینستاگرام و وایبر نبود و کل تقلبی که میشد برای تولد کسی داشت فقط فیسبوک بود، تعداد کسایی که بهم تبریک می گن برام خیلی مهم بود.حتی یادداشتشون می کردم.اون زمان رسم بود دقیقا ساعت که 00:00 میشد و روز 21 آبان شروع میشد، اس ام اس میومد و هرکس یک متن تبریک می فرستاد. و من یادداشت می کردم که امسال چند نفر پیام تبری 77- در حاشیه انتخابات و گروه های فامیلی...ادامه مطلب
ما را در سایت 77- در حاشیه انتخابات و گروه های فامیلی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : boxymoron5 بازدید : 21 تاريخ : سه شنبه 4 ارديبهشت 1397 ساعت: 23:25

تمام این 5 هفته رو میشه به 3 تا بازه تقسیم کرد... بازه اول : 14 روز اول سخت سخت سخت سخت سخت... ازون حس های معنوی و فرشته وارانه مادری خبری نیست. همه ش درده، و کاهش ناگهانی تمامی هورمون های بدن و گریه و بدخلقی ، احساس ناتوانی در مقابل موجود کوچولو و ظریفی که جلوت گریه می کنه و نمیدونی باید چطوری باهاش کنار بیای، شب بیداری ها به خاطر شیردهی و روزبیداری ها به خ 77- در حاشیه انتخابات و گروه های فامیلی...ادامه مطلب
ما را در سایت 77- در حاشیه انتخابات و گروه های فامیلی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : boxymoron5 بازدید : 22 تاريخ : سه شنبه 4 ارديبهشت 1397 ساعت: 23:25

دو سه روزه (از وقتی فریادهای شبانه موسوم به کولیک سوفیا شروع شد) به یه نتیجه دوست داشتنی رسیدم... نگین کفر میگم! نگین نمیشه اینطوری قضاوت کرد... اما همه چی جور در میاد... مادر شدن یک مدل کوچیک خدا شدنه. یه جورایی ساز و کار خدا بودن رو درک می کنی. یک موجود رو که تو بهش نیاز نداشتی اما اون به شدت برای تک تک لحظه هاش وابسته به توئه رو آوردی تو این دنیا... تا 77- در حاشیه انتخابات و گروه های فامیلی...ادامه مطلب
ما را در سایت 77- در حاشیه انتخابات و گروه های فامیلی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : boxymoron5 بازدید : 21 تاريخ : سه شنبه 4 ارديبهشت 1397 ساعت: 23:25

مامان و بابای من یک دفتر خاطرات قدیمی دارن. که از اول عقدشون تا 10 سال بعد اون خاطراتشون رو اونجا می نوشتن. من وقتی بچه تر بودم یه سری هایلایت های مهم مثل خاطره ی روزی که به دنیا اومدم یا تو فامیل کسی به دنیا اومد یا ازدواج کرد رو بارها و بارها خوندم. اما خب دیگه زیاد به بقیه ش کاری نداشتم...  چند روز پیش مامان دفتر رو از کمد کشید بیرون و داد به من بخونم. خا 77- در حاشیه انتخابات و گروه های فامیلی...ادامه مطلب
ما را در سایت 77- در حاشیه انتخابات و گروه های فامیلی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : boxymoron5 بازدید : 17 تاريخ : سه شنبه 4 ارديبهشت 1397 ساعت: 23:25